کادوی جدید برای دخترنازم
خاطره 1 : اسکوتر
اسکوترم خراب شده بود. بابام آمد و آن را دید و گفت میروم و یک چرخ میخرم. وقتی آمد یک دانه چرخ هم برای اسکوترم خریده بود. آن را وصل کرد . رفتم پیش بابام و گفتم خیلی ممنونم که اسکوترم را درست کردی. در آخر من با آن بازی کردم. ممنونم بابایی ...
نویسنده :
زینب
17:33
خاطره 2: تولد مادرم
امروز ، وقتی مادرم را دیدم به او گفتم:مامان چرا این قدر خوش حالی.مادرم گفت: چون امشب تولدم است.شب که شد من ، پدرم ، برادرم و خواهرم هر کدام یک عدد کادو برای مامان جونم خریده بودیم. مادرم از این که تولدش بود خوش حال بود فونت زيبا ساز ...
نویسنده :
زینب
17:30